به گزارش سینماپرس، محمد شیری، بازیگر که میهمان بخش نوستالوژی «سریالیست» بود، اظهار کرد: کرونا میهمان ناخواندهای بود که با وجودش تجربیاتی به دست آمد، خانوادههایی هم داغدار شدند. از مسئولان میخواهم به مردم رسیدگی شود، مردم گرفتارند. به خانوادههایی که بیمار در بیمارستانها دارند و عزیزی از دست دادهاند رسیدگی شود.
او درباره سریال «دردسر والدین» گفت: این سریال اولین کاری بود که با مهران مدیری همبازی شدم. کارگردان کار عوض شد، مجید قاریزاده بود و بعد از مدتی چون او نتوانست و کسالت داشت مسعود نوابی آمد. در واقع دوبار این نقش را بازی کردم. با کارگردان قبلی پلانهای مدرسه را گرفتند و تمام شد، بعد که آقای نوابی آمد گفت غیر از مهران مدیری، خانم گودرزی و شیری همه عوض شوند! یک پلان هم از قبل قبول نکرد و دوباره فیلم برداری کردند. این بار لوکیشن من آخر کار افتاد. بازیگران کار عوض شدند. بیژن امکانیان تهیهکننده کار بود، تماس گرفت و گفت برای این نقش میخواهمت. بعد مجید قاریزاده هم تماس گرفت و گفت برای نقش ناظم انتخاب شدهام.
وقتی مادری پسرش را از محمد شیری میترساند!
شیری درباره خاطراتش از این کار توضیح داد: وقتی به من میگویند ۱۴ سال از زمان پخش سریال «شبهای برره» گذشته است باورم نمیشود. زمان خیلی زود میگذرد و عمرمان تمام میشود. بعد از پخش سریال «دردسر والدین» یک روز داشتم در خیابان قدم میزدم، مادری با پسرش رد شد و گفت اگر مشقهایت را ننویسی به این آقای ناظم میگویم تنبیهت کند! واقعا هم جدی میگفت. گفتم من ناظم نیستم! گفت شما مگر ناظم نیستید!؟ گفتم من فقط این نقش را بازی کردم!
او درباره برنامه «سیمای اقتصاد» که سالهای ۶۲ تا ۷۲ روی آنتن تلویزیون بود، اظهار کرد: این برنامه برای خودم عجیب بود، انگار این روزها را برای ترافیک، جمعیت و آلودگی هوا میدیدم، انگار محققانی که داشتیم آینده را میدیدند! دو شبکه بیشتر نداشتیم. «محله بهداشت» شبکه دیگر پخش میشد. گهگاهی که به شهرستانهای دور میروم هنوز تکیه کلامهای من را یادشان هست. این اتفاق بارها افتاده است که پیرمردها در خیابان گفته اند یادش بخیر جوانیها با برنامه ات حال میکردم! پرسیدهام چند سالتان است؟ گفته اند ۶۹ سال! میگویم خدایا شکرت که ۷۲ سال از خدا عمر گرفتهام.
این بازیگر پیشکسوت یادآور شد: برنامه آموزندهای بود و ای کاش به گفتههایش توجه میشد. شبکه نسیم بخشهایی از آن را به صورت نوستالژی پخش میکند. کارگردان، نویسنده و تهیهکننده محمدرضا پاسدار بود که مدتها است از او بی خبرم. اگر ایران هست و من را میبیند به او درود میفرستم. برای اینکه کار یکنواخت نشود هر هفته تیپسازی میکردم. برای برنامه های طولانی سعی میکنم تکیه کلام داشته باشم، مثلا در سریالهای ۹۰ قسمتی تلاش میکنم از تکیه کلامهای خود مردم استفاده کنم.
شیری بیان کرد: اگر قرار باشد یکنواخت بازی کنم اصلا کسی من را به خاطر نمیآورد و این برنامه بعد از سالها هنوز در خاطرات نمانده بود. دوست دارم این برنامهها را ببینم و برای خودم بخرم. آن زمان امکانات فعلی نبود. بازیگر تئاترم و اگر قرار باشد یکی از کارهایم را که خاطره انگیزتر بوده نام ببرم به سریال «آخرین تابستان» اشاره خواهم کرد که در آن نقش یک کارتن خواب را داشتم. عاشق این نقشم. گهگاهی فکر میکنم الان میتوانم دوباره این نقش را بازی کنم.
وی اضافه کرد: برای این سریال به بیمارستان روانی رازی (امینآباد) رفتم و تقاضا دادم یک هفته با آنها زندگی کنم اما اجازه ندادند! اما یک شب تا صبح به اتفاق یک پرستار با لباس در کنارشان بودم تا بتوانم این نقش را در بیاورم. تعجب می کنم چطور این کار دوباره پخش نشد؟ کار بسیار آموزندهای بود. از یادآوری لحظاتش بغضم گرفت. خواهش میکنم این کار را مجددا پخش کنند.
این بازیگر در پاسخ به سوال مجری برنامه که پرسید چرا به «شبهای برره» اشاره نکردید، اظهار کرد: چون این مجموعه بارها پخش مجدد شده است. روزی نیست که مردم که عاشقشان هستم و به عشقشان زنده هستم برایم ویدئویی از این سریال نفرستند. بسیار سریال محبوبی بود و هر برنامهای را که بتواند با مخاطب ارتباط بگیرد دوست دارم. هنوز مردم من را فراموش نکردهاند و در خیابان می گویند "جیگر چطوری!؟ " تکیه کلامهای من را میگویند. همان سالی که «جایزه بزرگ» پخش شد همان سال از شبکه سوم جایزه گرفتم.
ماجرای بررهای حرف زدن محمد شیری برای مهران مدیری
او درباره مهران مدیری اظهار کرد: او قاب تلویزیون را میشناسد، جنس کار را میشناسد و خوب انتخاب میکند. شنیده بودم برای نقش من ۶-۷ نفر را آورده بودند اما روزی که من را صدا کردند لباس پوشیدم و گریم کردیم، دو سه دوربین کاشته بود. از دم پله ها به طرف خانه سالارخان و کافه دکور بود و داخلیها را در ساختمان میگرفتیم. از در وارد میشدیم که بیابان بود. بعد کات میخورد به آن طرف که ساختمان بود. مهران مدیری پرسید «پاورچین» یا «نقطه چین» را دیده ای؟ گفتم لحظاتی را دیده ام. گفت برره ای با من صحبت کن. صحبت کردم، مهران بدجوری میخندید. با هم قدمی زدیم و خندید و گفت سالار من این است.
بیماری محمد شیری چطور رسانهای شد؟
شیری بیان کرد: لاغری من و تفاوتم با سالهای قبل به خاطر بیماری است که دچارش هستم. مردم میدانند. در آزمایشگاه مردم فهمیدند و عده ای ایستاده بودند عکس بگیرند. دوستی در آزمایشگاه دانش دارم و گفتم فلان بیماری چیست؟ او هم توضیح داد. شب دیدم همه جا پر شده که برایش دعا کنید و از این حرفها! من اصلا به بیماری فکر نمی کنم. زندگی همین لحظههایی است که من و شما با هم صحبت می کنیم. من از اینجا بروم مشخص نیست که باشم یا نباشم. زندگی دمی است که باید غنیمت دانست. همیشه به مردم می گویم این دم را غنیمت بدانید.
اخلاقها بررهای شده است!
این بازیگر پیشکسوت تصریح کرد: برخی بیاخلاقیها و بد اخلاقیها در جامعه من را آزار میدهد. جوان ۱۲ ساله ای سرطان خون گرفت و فوت کرد، وقتی غذای ناسالم درست میکنند و به مردم میدهند، چطور این پولها را میخورند!؟ تو را به خدا نکنید. اخلاقها بررهای شده است! کسی که اختلاس میکند و رشوه میگیرد بررهای است. همان زمان هم مصاحبه کردم و پرسیدند برره کجاست. گفتم میتواند اروپا یا ایران باشد. هرکسی کار غیرقانونی انجام بدهد بررهای است.
نویسندگان برره کرونا را در خواب دیده بودند!
شیری افزود: در قصه این سریال همه بررهایها بیماری واگیرداری گرفته بودیم که همه ماسک میزدیم. مثل کرونا که بعدها واقعا وارد جامعه شد. نویسندههای مختلفی این کار را نوشته اند. مگر اینکه اینها کرونا را خواب دیده باشند و پیشبینی کرده باشند! آن زمان که شبکههای اجتماعی نبود خیلی ما را به شهرستان ها دعوت می کردند و اینگونه ری اکشنهای مخاطبان و مردم را می دیدم، مثل الان نبود. تیتراژ نداشتیم و به همه ما آقای اقتصاد میگفتند. اینقدر فشار آوردند که آخر نشستیم و خودمان را معرفی کردیم.
هنر بدون موسیقی معنا ندارد
این بازیگر در ادامه اظهار کرد: دیالوگهایی میشنوم که شاخ درمیآورم. وقتی میشنوی صداوسیما انگار رادیو را بازکنی بدون موسیقی که اصلا معنی ندارد. بارها گفتهام هیچ هنری بدون موسیقی معنا ندارد. برای مثال می گویند عینک دودی و ساز قدغن شود! مگر میشود!؟ خواهش میکنم وقتی حرف میزنید فکر کنید.
تلویزیون برنامه ندارد
وی اذعان کرد: صداوسیمای دهه ۶۰ را بیشتر میپسندم. خیلی برنامهها میساختیم و فضا بازتر بود. الان تلویزیون برنامهای ندارد. توقع داریم بیننده به طرف شبکه های ماهواره ای نرود. تلویزیون برنامه و سرگرمی میخواهد و برای سلیقه های مختلف باید برنامهسازی شود. بیشتر شبکههای نمایش خانگی الان مشغول کارند.
آقای نماینده حرفش را پس بگیرد
شیری در بخشی دیگر از حرفهایش بیان کرد: همیشه حرفی میزنند و بعد دربارهاش توضیح می دهند. من از این آقای نمایندهای که میگوید عینک دودی و ساز در تلویزیون ممنوع شود خواهش می کنم برود سراغ مشکلات جامعه. اینقدر مشکلات داریم که باید حل کنند. دوست نماینده زیاد دارم. تعجب میکنم از این حرفی که این نماینده زده بود. امیدوارم حرفش را پس بگیرد.
این هنرمند تاکید کرد: همه ما مردم به ویژه از زمانی که کرونا آمده است حالمان خوب نیست. مردم به شادی نیازمندند. باید اتاق های فکر راه بیفتد. نویسندهها خانهنشین شدهاند. باید دوباره سریالسازی شود. اگر میخواهیم جوان ما به طرف شبکههای مجازی آن چنانی و ماهوارهای نرود باید به تلویزیون خوراک بدهیم. الحمدالله بودجه هم امسال زیاد شد. تلویزیون باید خوراک داشته باشد. چقدر سخنرانی پخش کنند؟ باید برای سلیقههای مختلف سریال ساخته شود. در هر سنی فیلم وسریال میخواهیم وقتی نیست به شبکههای مجازی و ماهواره ای مراجعه میکنیم.
او در پایان گفت: دست هر ایرانی را میبوسم.
ارسال نظر